سینمای امروز دنیا که توسط غرب بنیانگذاری شده است با اهدافی شکل گرفته که با ارزشهای الهی سنخیت ندارد . برخی از آن اهداف به شرح زیر است .
مبارزه با ادیان الهی و شکستن قداست مذهب و عصمت انبیاء . ترویج دنیا دوستی و تجمل گرایی و مصرف گرایی و ایجاد وابستگی بیشتر ملل ضعیف به ملل قوی ...
منبع: وبلاگ اختصاصی فرج الله سلحشور
فرهنگ زدایی از ملل ضعیف و قالب کردن فرهنگ غرب . تشویق هنرمندان به خودنمایی . شهرت طلبی . دنیا دوستی و شهوت پرستی . حسادت و چشم و هم چشمی . ترویج خشونت و به نمایش گذاشتن زشتی ها و در نهایت باید گفت هدف سینمایی که غرب بنیانگذاری کرده به نمایش گذاشتن زشتی ها و مبارزه با ارزشهاست و برای رسیدن به این مقصود از هیچ عملی ، هرچقدر قبیح و زشت دریغ ندارند . هالیوود برای شکستن قداست مذهب و عصمت انبیاء بنیانگذاری شده و هدفش سلطه بخشیدن به یهود بر همه جهان است . و زدودن فرهنگ ملتها و حاکم کردن فرهنگ غرب بر جهان می باشد این سینما به تصویر کشیدن زشتی ها را مجاز می داند و برای جذاب کردن آثار خود هر عملی را مجاز می داند . با این اوصاف ، این سینما هیچ سنخیتی نمی تواند با اسلام و انقلاب داشته باشد .
در دنیای اسلام ، فعال ترین هنرها ، شعر و معماری بوده اند که هنرمندان این رشته ها هم اسلام شناس بوده اند هم اهل معنی و معرفت . هنر جوشیده از نهاد الهی آنان بوده و آنچه را که در خلوت با معبود و معشوق حقیقی رخ می داده به زبان اشاره و کنایه و استعاره .... یعنی به زبان هنر بیان می کردند . در اسلام هنر نور است و عشق است و شور است و شعور .
هنر در اسلام زائیده نیایش است . تراوشات لحظات وصل است . هنر به هنرمند مسلمان و معتقد عنایت می شود . هنر نزد هنرمند بجز ستودن معشوق و خدمت به مخلوق ، معنی دیگری ندارد . این هنر با آنچه امروز هنر نامیده می شود و دنیا خود را به آن مشغول کرده چه سنخیتی دارد ؟ متأسفانه تا امروز مسئولین جمهوری اسلامی همه سعیشان خدمت به این هنر و هنرمند بوده و اگر بعضی ها در جهت خلق اثری ارزشی و مذهبی تلاش کرده اند یا سعی در اصلاح وضعیت موجود نموده نوع نگرش آنان التفاتی بود و بینش خالص مذهبی بر نگرش و عملکرد آنها حاکم نبوده
تردیدی نیست که تفکر حاکم بر سینمای امروز دنیا تفکری مادی است و دنیا خواستگاه آنهاست . یا جایزه دنیا یا شهرت دنیا یا زن و رفاه و خوشگذرانی دنیا یا پول و سرمایه دنیا یا ارضاء غرائض نفسانی و رسیدن به آرزوها و علائق دنیایی . این نگرش درست نقطه مقابل تفکر معنوی و تلاش برای تأمین آسایش آخرت و خدا محوری است . در آنجا تلاش برای رسیدن به دنیاست و در اینجا تلاش برای رسیدن به خدا . در نهایت باید نویسنده و کارگردان در سینمای مذهبی و الهی تغییر ماهوی کنند .
در سینمای موجود ، سینماگر حرف خود را می زند و خود را در جایگاهی می بیند و برای خود شأنیتی قائل است که فکر می کند می تواند برای مردم سخن بگوید و پیام داشته باشد مردم موظف اند به او گوش دهند . در کتابی به نام کارگردان کیست ، همه کارگردانان بزرگ دنیا یک مطلب را بیش از مطالب دیگر تکرار می کنند : کارگردان کسی است که حرفی برای گفتن دارد درحالیکه در مکتب اسلامی کسی از خود حرفی برای گفتن ندارد و برای خود شأنیتی قائل نیست . همه حکیمان و عالمان و عارفان خود را ریزه خوار قرآن و اهل بیت می دانند و آنچه استاد ازل گفته همان می گویند . و آنگاه که هنرمند به این دو ثقل ( قرآن و اهل بیت ) وصل شد و خود را به آنها سپرد و از آنها سیراب شد ، دریچه های حکمت و معرفت بر قلب او باز می شود و چشم بصیرت او بینا می گردد و چیزهائی را می بیند که دیگران نمی بینند . قدرت خلاق آنان به جوشش می آید و چیزهائی را خلق می کنند که دیگران قادر به خلق آن نیستند .
هنرمند فیلمنامه نویس و یا فیلمساز مسلمان در حقیقت در جایگاه هدایت مردم قرار دارد . او چه بخواهد چه نخواهد مرشد مردم است . با یک اثر میلیون ها انسان را به تلمذ وا می دارد و اگر این مرشد خود ارشاد نشده باشد مصیبتی به بار می آید که اکنون ما دچار آن هستیم . سینماگر امروز ما ، در جمهوری اسلامی ، مربا نشده مربی شده است این شاید در دنیا امری پذیرفته شده باشد اما در این کشور اسلامی و انقلابی پذیرفته نیست .
برای رسیدن به چنین سینمائی و تلویزیونی ابتدا ، باید جمعی از اندیشمندان مسلمان برای رسیدن به چنین سینمائی اطاق فکر تشکیل دهند . دوم . باید درس سناریو نویسی برای طلاب باسواد که سطح را گذرانده اند باشد و از نظر علمی و ایمانی رشد کرده باشند تشکیل شود . سوم . دانشکده های هنری ما باید به شیوه حوزه های علمیه و با هدف مبلغ و مربی پروری تغییر ماهیت دهند . ما فیلمساز و فیلمنامه نویس اسلام شناس و مؤمن نیاز داریم . و حقیر گمان می کنم تنها راه نجات تلویزیون و سینما همین است . و چهارم . تلویزیون و سینما باید زیر مجموعه یک مرکز آنهم زیر نظر مقام ولایت و حوزه های علمیه باشد . وسیله ای که در حد بسیار گسترده فکر و فرهنگ و اعتقاد مردم را در چنگ دارد . باید زیر نظر بزرگان دین و علمای حوزه ها اداره شود .
منبع: وبلاگ اختصاصی فرج الله سلحشور