*** من تاریخ را بازگو می کنم
قرار گفت وگو در دفتر محل کار سلحشور گذاشته می شود. در یکی از بعدازظهرهای سرد زمستانی به اتفاق عکاس و یکی از همکاران سایت خبری سیما فیلم به دفتر سلحشور می رویم. ساختمانی قدیمی در دو طبقه در میانه یکی از کوچه های میدان هفت تیر. دفتر کار وی در طبقه دوم قرار دارد، جایی با یک میز تحریر و چند مبل راحتی و موکتی سبزرنگ که کف اطاق را پوشانده است و با اخطاری ناگفته، می گوید:« ورود با کفش، ممنوع!» روی میز انبوهی از پرونده ها چیده شده که شاید پوشه قرارداد عوامل سریال «حضرت یوسف(ع)» باشد. کمدی فلزی در گوشه ای دیگر است و چند جلد قطور از فیلمداستان سریال به همراه چند جلد قطور دیگر که فیلمنامه 45 قسمتی سریال را شامل می شود، در آن چیده شده است.در چنین فضایی، حدود دو ساعتی درباره مراحل تهیه و تولید این سریال گپ می زنیم.
*** در ابتدا از مراحل شروع تحقیقات و نگارش این سریال بگویید.
بسم الله الرحمن الرحیم. باید عرض کنم که دقیقاً بر اساس قرآن و از دیدگاه اهل بیت، سریال را نوشتم. چرا که اعتقاد دارم مفسرین اصلی قرآن، اهل بیت هستند و مفسرین دیگر بر اساس روایات قرآنی به جا مانده از اهل بیت، آن را تفسیر می کنند. آنها نگاه سالم تر و اصلی تری به قرآن دارند. بنابراین، تفسیرالمیزان را مبنا قرار دادیم و تحقیقات را شروع کردیم. در ادامه نیز مطالب بسیاری از مراکزی چون دانشگاه الازهر مصر، سوربن فرانسه، داستان هایی که درباره حضرت یوسف(ع) نوشته شده است، قصص و حتی اشعاری که درباره این پیامبر گفته شده، همه و همه را برای مبنا قرار دادن تحقیقات مان گردآوری کردیم.
*** اصل روایت قاعدتاً در همه اینها باید یکی بوده باشد.
خیر؛ فقط خط اصلی یکی است که همان قصه حضرت یوسفی بوده که درچاه می افتد وسپس به مصر می رود. این طرح داستان در همه آنها یکی است. ولی خوب، نوع برداشت ما متفاوت بوده و بهترین و سالم ترین نگاه، نگاه شیعه است.
در نگاه مسیحیان یا اهل تسنن، تفاوت هایی دیده می شود. مثلاً در نگاه آنها، گناه به حضرت یوسف(ع) نسبت داده شده و می گویند، او نشانه های خدا را دیده و به طرف خدا برگشته است. ولی نگاه شیعه در اصل، پیامبران را معصوم می داند.
*** زمان نگارش و تحقیقات چقدر طول کشید؟
چهار سال، آن هم شبانه روز. در این مدت از ساعت 2 نیمه شب تا 7 صبح متن را می نوشتم و صبح ها از ساعت 9 یا 10 تا شب آنچه را که نوشته بودم، به همراه دوستان می خواندیم و نقد و بررسی می کردیم. تا این که، باز شب می رفتم منزل، چند ساعتی می خوابیدم و بعد دوباره بیدار می شدم و می نوشتم.
در این نقد و نظرهایی که اعمال می شد، خیلی سعی کردم که قصه چه از لحاظ تکنیکی و چه از لحاظ محتوایی، کامل باشد.
*** در روایات قرآن بخش هایی از داستان آورده شده، مثلاً ابتدا که حضرت یوسف (ع) به چاه می افتد و بعد به مصر می رود تا ... به حوادث این مابین و مسیر طی شده چگونه پرداختید؟
در موارد خیلی نادری به سیر حوادث این مسیر اشاره شده است. اما باید آن را استخراج می کردیم که توجیه درستی هم داشته باشد. ضمن این که در ارتباط با زندگی حضرت یوسف(ع) سوالاتی بود که باید جواب می دادیم. مثلاً وقتی حضرت یوسف(ع) را از چاه بیرون می آوردند، چرا در حد یک کلام به آنها نمی گوید که من کیستم و پدرم کیست؟پس حتماً حکمتی بوده که حال ما باید جواب می دادیم و صدها سوال دیگر. برحسب ظاهر، آنچه که در سریال جواب داده ایم، جواب هایی منطقی و درست بوده است.
*** آیا مشاور دینی هم هنگام نگارش فیلمنامه داشتید؟
ما چند متخصص فیلمنامه داشتیم. آنها هر روز قسمت های نوشته شده را می خواندند و نظر می دادند و ما جلو می رفتیم. سیر منطقی حوادث و علت و معلولی آن را بررسی می کردیم. طوری که وقتی به آقای لاریجانی(رئیس وقت صدا و سیما) گفتیم که سریال بیش از 40 قسمت است، گفت باید کم شود، گفتم به شرطی کم می کنم که شما بگویید. چون سوءنیت ندارید و قطعاً اگر نظری می دهید، در جهت بهبود کار است. به اتفاق آقای رضابالا و بچه های گروه فرهنگی سیما فیلم، یازده ماه طول کشید تا کل فیلمنامه را خواندیم و دوستان نظر دادند. یعنی هر هفته دو یا سه قسمت در جلسات خوانده می شد. در پایان آقای رضابالا گفتند که نباید چیزی کم و یا اضافه شود. این نشان می داد که فیلمنامه از استحکام خوبی برخوردار است.
*** چقدر در تاریخ وقایع واقعی دست بردید؟
سعی کردم امانتداری کنم. من تاریخ را بازگو می کنم. تاریخ گذشته را نباید تغییر داد. به خصوص اگر آن تاریخ، تاریخ مذهبی باشد. مثلاً شیطان در مذهب ما تعریف دارد، هیچ کدام از ما نمی توانیم بگوییم که به نظر من شیطان این است که من نشان داده ام. در آنجا دیگر آن شیطان، شیطان مذهبی نیست، بلکه شیطان من است. هنرمند در ارائه آثار مذهبی باید مرتبط با قرآن و احادیث، مطالب خود را بگوید. اگر هم بنابر درام قصه، شخصیتی اضافه کردیم، نباید در اصل مفاهیم قرآنی خدشه وارد کند.
*** فیلمبرداری و برنامه ریزی تان برای چه مدت بود؟
ما از همان اول گفتیم، 30 ماه کار فیلمبرداری داریم، اما شد 32 ماه؛ البته 30 ماه برای 42 قسمت بود که شد 45 قسمت. بالطبع آن دو ماه اضافه تر هم به خاطر زیاد شدن قسمت ها بود.
ما در طول کار حتی یک بازیگر یا عوامل فنی را اخراج نکردیم، مگر این که خودش خواسته بود برود. تمام حرف من این بود: حاکم کردن روابط اسلامی ـ انسانی در صحنه. این کلید موفقیت ماست. اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد، سعی می کردیم مشکل او را حل کنیم، بی تفاوت از کنارش نمی گذشتیم.
سعی هم کردیم با کمال صداقت کار کنیم. ما 1852 حلقه فیلم 35 میلی متری در کاست انداختیم. لابراتوار وقتی فیلم ها را شست، تعداد حلقه ها را 1852 عدد اعلام کرد. ما حتی یک فریم هم بی جهت مصرف نکردیم.
*** ظاهراً مرحوم رسول احدی در فیلمبرداری این سریال یک سری کارهای ویژه و خاص در نورپردازی و فیلمبرداری انجام داده بود.
رسول خدابیامرز، سر کار یوسف با یک عشق دیگری کار کرد. از تمام اندوخته هایش استفاده می کرد. این که با کارهای قبلی اش خیلی متفاوت بوده یا نه، زیاد ملموس نبود. ولی رسول سر این کار به شوق آمده بود.
*** شیوه کارگردانی در این سریال چگونه بود؟ آیا با توجه به پیشینه بازیگری خودتان، بازی دیکته شده ای را می خواستید یا بازیگر را آزاد می گذاشتید تا خودش به نقش برسد؟
به نظر من، کارگردان باید بداند که از بازیگرش چه می خواهد . نه این که همه چیز را به عهده بازیگر بگذارد؛ بعد ببیند که حالا چه می شود. من چون خودم نویسنده و کارگردان کار بودم، با شخصیت ها بازی کرده بودم، طبعاً در سکانس های اولیه برای اول بار توضیحاتی می دادم و اگر می دیدم که در ارائه بازی و حس بازیگر چیزی هست که من می خواهم، خب، دیگر کاری نداشتم. گاهی چیزی در ذهن من است ولی چیزی که بازیگر ارائه داده خیلی بهتر است، چه اشکالی دارد، ذهنیت مرا خراب نکرده، ولی چیز بهتری هم ارائه داده، بنابراین با توضیح و اصلاح، به شخصیت نزدیک می شویم.
بازیگر را زیاد اذیت نمی کنم تا به نقش برسد. گاهی با یک جمله یا یک توضیح کوتاه به نقش می رسیم.
*** در خصوص مشاوره آقای شورجه و این که در چه مواردی مشاوره می دادند، کمی توضیح بدهید.
در همه چیز از آقای شورجه مشاوره می گرفتم: نور، لباس، بازیگری، گریم و... .
*** ایشان از چه مرحله ای وارد پروژه شدند؟
سناریو که تمام شد، آقای شورجه را صدا زدم. از شروع پیش تولید تا پایان فیلمبرداری و تمام مراحل کار در کنار پروژه بودند. حتی اگر در هنگام فیلمبرداری می گفت، فلان جا یا فلان بازی خوب نیست، می گفتم برو خودت بگو، واهمه ای نداشتم از این که مثلاً بگویند شورجه کارگردانی کرده است.
*** با توجه به تسلطی که به کار و مفاهیم درونی این پروژه داشتید، چه لزومی داشت که از مشاور استفاده کنید؟
من معتقدم که سینما حتی تا ده مشاور هم نیاز دارد. مگر یک انسان کامل است؟ دو فکر بهتر از یک فکر است. اگر شورجه مثلاً در مورد لباس صحبتی می کرد، خب این کمک به من بود. اگر در مورد بازی صحبتی می کرد، این موضوع هم به من کمک می کرد. شاید یک مورد از دید من مخفی می ماند ولی شورجه می دید و نظر می داد.
من عقیده دارم یکی از کمبودهای سینمای ما کمبود مشاور است و مخصوصاً در سینمای مذهبی من از آقای شورجه واقعاً ممنون هستم. اگر نبودند در طول کار، یقیناً از عهده آن بر نمی آمدم. کار بسیار سنگین و پیچیده ای بود. چه زمانی که آقای براهیمی مشاور متن بود و چه زمان ساخت که آقای شورجه حضور داشت.
*** قبل از شروع به تولید این مجموعه آیا فیلم هایی را که درباره «حضرت یوسف(ع)» ساخته شده بودند، دیده بودید؟
تا کنون 17 بار داستان حضرت یوسف(ع) به فیلم تبدیل شده و ما هجدهمین آن را ساختیم. من فقط چند دقیقه از فیلم یوسف را که در ایران قبل از انقلاب ساخته شده بود، دیدم؛ 5 دقیقه از فیلمی را که در ایتالیا ساخته بودند و یک انیمیشن که امریکایی ها کار
کرده بودند؛ اما متأسفانه هیچ کدام حرفی برای گفتن نداشت.کار مشخص و ماندگاری در مورد حضرت یوسف (ع) نشده بود.
*** شما چرا برای هجدهمین بار سراغ این داستان رفتید؟ چه نکته تازه ای داشتید؟
من طرح این سریال را از قبل تهیه کرده بودم. شاید اگر آن طرح را نداشتم، سراغ قصه دیگری می رفتم. مثلاً حضرت یونس (ع)، حضرت ابراهیم (ع) یا حضرت یحیی (ع). و اما یوسف یک ویژگی دارد که آن هم ماجرای عاشقانه داستان است که متأسفانه اغلب آثار ساخته شده؛ تنها به این وجه داستان پرداخته اند و خیلی هم بد و ضعیف آن را کار کرده اند. چنان که تأثیر منفی در تماشاگر گذاشته است. من نگران بودم که این داستان دست کسی بیفتد و باز به همان بُعد بپردازد. می خواستم از دیدگاه خودمان ساخته شود. داستان حضرت یوسف(ع) با ساختار داستان نویسی امروز کاملاً همخوانی دارد.
*** چهره حضرت یوسف(ع) یک مثال فراگیر و در تمام ادیان به یک نوع از زیبایی معروف است. برای رسیدن به این چهره چه کردید؟
توضیحاتی که در روایات آمده، دو جنبه دارد: یکی ظاهر و دیگری باطن یوسف.
*** اما عام ظاهر را می بیند...
ما سعی کردیم به همان ظاهر بپردازیم، چرا که باطن دیدنی نیست مگر در عمل. می خواستیم در چهره معنویتی باشد، ضمن این که زیبا هم باشد. گرچه این زیبایی نسبی است؛ چه بسا که شاید شما یک نفر را زیبا ببینید و من همان شخص را طور دیگری ببینم.
بنابراین باید براساس شناختی که از آدم ها، فرهنگ و زیبایی در جامعه خودم داشتم، آن را انتخاب می کردم. از بازیگران زیادی تست گرفتیم. تا این که یک نفر را پسندیدم.
بازیگر نبود و قصد خودمم این بود که از بازیگر استفاده نکنیم. دیدیم استعداد دارد. برایش استاد گرفتیم. فن بیان، بدن، بازیگری، اسب سواری، و سایر موارد را آموزش دادیم. گرچه عده ای به خاطر چهره جوان و ناشناخته اش ناراضی بودند ولی در پایان کار همگی پذیرفتند.
*** برای ظواهر صورت چه کردید؟
در مجموع آنچه که در قرآن آمده، می گوید اگر ما زیبایی را سه قسمت کنیم، دو قسمت آن را به یوسف (ع) داده ایم. این یعنی چی؟ آیا زیبایی یعنی این که شما بینی و دستت را ببری؟ اما زیبایی یعنی این که خداوند در یک لحظه اراده کند و آن را در وجود او پدیدار کند. وگرنه ذهن آدمی چنین زیبایی را تصور نمی کند. من می خواستم چهره بازیگر حضرت یوسف(ع) یک چهره شرقی و فلسطینی باشد. چرا که یوسف (ع) متولد عراق و بابل است ولی همراه خانواده به الخلیل کوچ می کند.
*** تمامی بینندگان این سریال، داستان و سرانجام آن را می دانند. برای جذابیت داستان چه کردید؟
حدود 70 درصد حوادث تازه و نکات بدیع در داستان اضافه کردیم. آیا مبارزه حضرت یوسف(ع) با بت پرستی در اصل داستان هست؟ ما آوردیم و یکی از بهترین بخش های این سریال است. یا این که زلیخا به عنوان یک زن گناهکار و عاصی متحول می شود، عاشق می شود و به معنای حقیقی کلمه به معشوق خود یعنی خدا می رسد.
اما آیا این قضایا در سایر داستان ها آورده شده؟ تحول زلیخا در این بخش واقعاً تکان دهنده است.
داستان حضرت یوسف(ع) برای ما مانند یک نخ تسبیح بود که سایر حوادث و گره ها را اضافه کرده ایم تا تازگی داشته و تکراری نیز نباشد.
*** در خصوص دکورهای ساخته شده و اشل بندی دکورها نیز کمی توضیح بدهید.
با اندازه واقعی ساختیم. ما اسکله و کشتی ساختیم. داخل هر کشتی حدود صد نفر آدم جا می گیرد. ابتدا دکور ها را طرح زدیم، بعد ماکت زدیم و سپس در اندازه واقعی آنها را ساختیم.
*** آیا به این قضیه فکر نکردید که برخی از صحنه ها را به جای استفاده از دکور، در محل واقعی آن یعنی مصر فیلمبرداری کنید؟
آن فضا الان کهنه و تخریب شده و ما دکورهایی ساختیم که بعدها هم برای پروژه های اینچنینی قابل استفاده باشد.
*** چقدر از جلوه های ویژه رایانه ای استفاده کردید؟
در برخی از صحنه ها مانند جایی که کلاغ ها مغز سر آدمی را می خورند، یا جایی که سگ ها یوسف را تعقیب می کنند، و نیز صحنه ای که در آن فرشته ای در آسمان پدیدار می شود. در جاهای دیگر نمی شد، چرا که در ایران این کار، یعنی کار رایانه ای کامل نشده است. در فضای مجازی هم نمی توان کار خوب انجام داد.
*** در پایان این سوال را مطرح می کنیم که آیا فرج الله سلحشور در این سریال به آنچه که می خواست یا تصورش را می کرد، رسیده است؟
الان از هر کارگردانی بپرسید که آیا به حداقل خواسته هایت رسیده ای، در بهترین موقعیت و بهترین وضعیت مثلاً می گوید که حدود هشتاد درصد رسیدم. ولی من به جرأت می گویم که به دویست درصد چیزی که می خواستم رسیدم. این همان چیزی است که
اگر ما یک قدم برداریم، صاحب اصلی کار ده قدم بر می دارد. بارها شده بود که در تهران مثلاً هوا برفی و توفانی بود ولی وقتی به همراه اکیپ به شهرک دفاع مقدس (محل فیلمبرداری پروژه) می رسیدیم، هوا آفتابی یا آنقدر مساعد بود که مانع تعطیلی کار ما نمی شد.
تاریخ انتشار:11/12/86
ساعت انتشار:17:03
لازم به ذکر است که سریال داستانی « یوسف پیامبر(ع)» یکی از عظیم ترین سریال های تاریخی سیما در سال های اخیر محسوب می شود که تحقیقات، نگارش وسپس تولید آن توسط فرج الله سلحشور و به همت مرکز سیما فیلم از چند سال پیش آغاز شد و به سرانجام رسید.
در این سریال 200 بازیگر سینما ، تلویزیون و تئاتردر نقش های اصلی مقابل دوربین رفته اند.
مصطفی زمانی، محمود پاک نیت، کتایون ریاحی، اسماعیل سلطانیان، جعفر دهقان، رحیم نوروزی، امیرحسین مدرس، مهوش صبرکن، زهرا سعیدی، کوروش زارعی، زهیر یاری، فرشته سرابندی و… تعدادی از این بازیگران هستند که درطول 3 سال نقش های مختلف این سریال را جان بخشیده اند.
این سریال از خرداد سال 83 در دکورهای پیش ساخته در اطراف تهران جلوی دوربین مرحوم رسول احدی رفت و سال گذشته آماده نمایش شد.