* خوب این که نکته خوبی نیست که با رسانه ها ارتباط ندارید؟
** نه اینکه مصاحبه نکنم ...، بلکه انتخاب نشریه برایم بسیار مهم است، زیرا دیده ام در برخی مصاحبه ها دخل و تصرف صورت می گیرد و برخی حرفها عوض می شوند.
* با این اوصاف پس اهل مصاحبه هستید؟
** بله، من یک مصاحبه مفصل با نشریه «رویش» انجام دادم و عکس خاصی هم برای روی جلد آن آماده کردیم و بسیاری حرفها را در آنجا زده ام که دیگر نیازی نیست تکرار شوند.
* چرا در سریال این قدر چهره تان را عوض کرده اند؟
** نظر کارگردان این بود. وقتی به من گفتند انتخاب شدم، تصور کردم به خاطر رنگ چشمهایم مرا قبول کردند، در حالی که کارگردان تست گریم من را با لنز قهوه ای پسندیده بود. مو و چشمهایم را تیره کرده اند تا به چهره ام معصومیت ببخشند.
* شما چند سال دارید و اهل کجایید؟
** 24 سال دارم و اهل فریدون کنار هستم .
* برای انتخاب بازیگر نقش «یوسف» هر روز اخبار مختلفی منتشر می شد، یادتان هست از بین چند کاندیدا برای این نقش انتخاب شدید؟
** اطلاع داشتم برای نقش «یوسف» تست می گیرند. حتی یک بار از جلوی دفتر این پروژه رد شدم، اما نرفتم تست بدهم. هفته بعد یکی از دوستانم عکس مرا به آقای «سلحشور» نشان داده بود و با پیشنهاد او 7 اردیبهشت 83 اولین تست را دادم و 3 روز بعد دو تا از سکانسهای مجموعه را ازمن تست گرفتند که بعدها فهمیدم سخت ترین سکانسها بوده است. پس از یک ماه، تست گریم دادم، بعد با من قرارداد بستند با این شرط که اگر کاندیدای بهتری پیدا شد، با نظرکارگردان من کناربروم. تا آنجا که اطلاع دارم، ازحدود 3 هزار نفر تست گرفتند و زمانی که من را انتخاب کردند، گفتند تنها کاندیدایی هستی که روی آن اتفاق نظر دارند.از تاریخ عقد قرارداد یعنی تیرماه 83 تا شروع فیلمبرداری دراوایل بهمن همان سال، شرایط بسیارسختی داشتم. برخی عوامل اصلی کار، سعی در انتخاب یکی از بازیگران حرفه ای داشتند. حتی مدتی دنبال یک بازیگر خارجی گشتند. ولی همه ما می دانیم که تجربه ساخت فیلم «مصائب مسیح» توسط «مل گیبسون» ثابت کرد ایفاگرنقش پیامبر باید یک بازیگر ناشناخته باشد. آدمی که روی او ذهنیت خاصی وجود ندارد. به هرحال، از آنجا که بازیگری برای من آن قدر اهمیت نداشت که به خاطر آن ازهمه چیزبگذرم، با همه اینها کنار آمدم. من به مفهوم واقعی، عاشق بازیگری و شهرت نبودم. به هرحال، یا بازی می کردم یا نمی کردم. با جلساتی که گذاشتند و حمایتهای آقای سلحشور، رفتم جلو دوربین. پس ازیک هفته هم بازیگر ثابت این نقش شدم. الان هم حدود یک سال است کار می کنم.
* از نظرخودتان هم بهترین گزینه بودید ؟
** من حس می کنم این نقش به کسی نیاز دارد که بدون توجه به دوربین وعوامل پشت صحنه حرف بزند که این کار سختی است. آنهایی که حرفه ای هستند، نا خودآگاه مجبورند به این چیزها توجه کنند. صحنه هایی بود که احساس می کردم فقط باید با دلم حرف بزنم. خیلی جاها من اصلاً به کاراکتر فکر نمی کردم. نقش را بازی نمی کردم و فقط خودم بودم. حس می کنم برای این کارنیازبه آن داریم که درونمان را قوی کرده باشیم ومن این کار را پیشترانجام داده بودم. شاید به خاطرنوع زندگی ای که خداوند برایم رقم زده است. البته به نظر من یک بازیگرحرفه ای نمی تواند این نقش را برای مردم ارایه کند. من برای مردم بازی می کنم. اصولاً نقش پیامبر را باید برای مردم بازی کرد.
* دستمزدتان چقدر بود؟
** (با خنده) این مسائل را نمی توانم بگویم ... ولی رقم زیادی نبود .
* کار با آقای سلحشور چگونه بود، حاضرید دوباره با او کار کنید؟
** من حتماً در اولین فرصت نسبت به ایشان ادای دین می کنم. آقای سلحشور ترجیح می داد کار براساس دید ایشان پیش برود نه بازیگر.
* چند بار فیلمنامه را خوانده اید؟
** حدود 13 بار.
* دراین زمینه مطالعه دینی هم داشتید؟
** مطالعه دینی زیادی نداشتم. اما کتابهای مختلفی خواندم، از جمله خود قرآن. از طرفی، فیلمنامه بر اساس شرایط نوشته می شود نه واقعیت. بین آنچه درفیلمنامه هست و آنچه ممکن است با مطالعه عمیق به دست بیاید، گاه دوگانگی وجود دارد که عوض کردنش سخت است. واقعیت گاه باورپذیر نیست. مثل واقعیت رو گرداندن یوسف (ع) از زیباترین زن مصر. باید آن را به ذهن مردم جامعه نزدیک کرد، به مردمی که دارای طبیعت وغریزه انسانی هستند. من سعی کردم فیلمنامه نوشته شده را به خودم بقبولانم.
* پیش از شروع فیلمبرداری چقدر تمرین داشتید؟
** درمدت 6 ماه قبل از فیلمبرداری، دو نفر معلم بازیگری و یک مربی سوارکاری به صورت خصوصی داشتم. آقای داوود دانشور یکی ازاستادان بازیگری ام بود که من آشنایی با تئوری سینما را مدیون او هستم. شمشیربازی را هم با خود کارگردان تمرین کردیم.
* اولین صحنه ای که بازی کردید، کدام صحنه بود؟
** اولین صحنه داخلی، زندان بود که خبری برای من می آورند مبنی براین که زلیخا دستور داده شما را شکنجه کنند. این اولین پلانی بود که بازی کردم.
* دراین مدت با عوامل مشکلی نداشته اید؟
** بعضی ها بودند که الان نیستند و خیلی دلشان نمی خواست که من این نقش را بازی کنم. آنها اغلب سینمایی بودند. البته من اوایل آدم بسیارخشکی بودم. فکر می کردم اگر روابطم بیش از یک سلام وعلیک باشد، ممکن است این تصور پیش بیاید که به خاطر گرفتن نقش حاضرم اخلاقم را زیر پا بگذارم و این موجب ناراحتی خیلی ها شده بود. اما الان به همه آنها احترام می گذارم.
* بازیگر نقش کودکی یوسف هم با شما نسبت فامیلی دارد. او چگونه انتخاب شد؟
** بله، پسرعمه من است. پس از حدود 2 سال همدیگر را در یک مجلس عروسی دیدیم و من حس کردم آن معصومیتی که اینها دنبالش هستند، در چهره او هست. همان جا چند تا دیالوگ به او دادم که خیلی خوب جواب داد و گفت بازیگر اول استان مازندران بوده است. بدین ترتیب او را معرفی کردم و با تستی که از او گرفتند، ظرف 3 روز جلو دوربین رفت.
* پیش از این پروژه مشغول چه کاری بودید؟
** در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه غیرانتفاعی تحصیل می کردم و حسابدار یک شرکت کوچک بودم.
* تجربه سینمایی هم داشتید؟
** نه، فقط چند بار در تئاترهای مدرسه و دانشگاه بازی کرده بودم.
* پیشنهاد دیگری در زمینه بازیگری نداشتید؟
** قبل از یوسف 3 تا کار سینمایی به من پیشنهاد شد که هرسه تجاری بودند. شاید هم بدم نمی آمد بازی کنم. اما روز آخر، بازیگر دیگری را انتخاب کردند. حتی یک بار که برای بستن قرارداد رفته بودم، گفتند ما با فلانی قرارداد بسته ایم، درحالی که به من قول داده بودند. خیلی اذیت شدم. حتی به جرأت می توانم بگویم از تیرماه 83 که قرارداد اولیه را برای نقش یوسف(ع) بستم تا موقعی که جلو دوربین رفتم، سخت ترین روزهای زندگی من بود.
واقعاً دلم می خواهد به آنهایی که درعالم سینما جایگاه بالایی پیدا کرده اند، بگویم: اگر بخواهند رسم دنیا را به نا حق به هم بریزند، ازهمان جا که هستند زمین می خورند. من با همه سختیها از کسی گله مند نیستم و حاضر نبودم به خاطر پذیرفتن این نقش، پا روی اصول اخلاقی در زندگی ام بگذارم.
* بعد از «یوسف» دلتان می خواهد چه نقشی را بازی کنید؟
** دوست دارم نقش یکی از رجال بزرگ ایرانی با تفکرات ایرانی را بازی کنم.